انتظار تازه از راه رسیده بودم پر از غربت سالهایی که با خویش زمزمه می کردم پر از خستگی هایی که بر دوش می کشیدم آسمان صاف و بی نهایت بود و چشمان خسته من پر از حس دلواپسی جاده ها پر از حس همیشگی و من خسته تر از آن که انتظاری تازه را تاب بیاورم در امتداد جاده گام بر می داشتم طنین گامهای سنگینم دلواپسی های جاده را تشدید می کرد به خود نهیب می زدم که شاید این همه انتظار را مقصدی باشد اما هیچ چیز نبود تا این همه انتظار را نوید دهد گونه های آسمان پر از سرخی شعرم بود و جاده ها پر از فریادهای خاموشی که مرا می آزارد باید می رفتم به پایان این همه انتظار می رسیدم... تازه از راه رسیده ام با کوله باری از عشق... به دور دست ها می نگرم... هنوز هم باید رفت
چرا همه اشتباه می کنند آیا فرستی برای جبران اشتباه همیشه هست ؟
چرا همه اشتباه می کنند آیا فرستی برای جبران اشتباه همیشه هست ؟
تا که بودی کس نبودیم کشت مرا غم بی هم نفسی
ملت عشق از همه دين ها جداست ، عاشقان را ملت و مذهب خداست
7349 بازدید
1 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
2 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian